برچسب : نویسنده : dnyet بازدید : 22
ینی درستش اینه ک واسه اون مینوشتم
حالا اون آدم ازدواج کرده و دیگه کلا حق ندارم بهش فک کنم
سخت بود دیدن عکس خودشو زنش تو بغل هم
کم آوردم
خستم
و دلتنگ
خاطرات قدیمی...برچسب : ازدواج, نویسنده : dnyet بازدید : 22
میدونید
دوستای من از اینان که تا وقتی که رو در رو میبیننت باهات دوستن
یه جورایی مصداق از دل برود هر آنکه از دیده برفت هستن
خیلی تنها شدم
خیلیییی زیاد
امیر ارسلان هم سرش با دوس دختراش گرمه...
تنهاییم بدجور تو ذوق میزنه
خاطرات قدیمی...برچسب : تلگرام, نویسنده : dnyet بازدید : 29
برچسب : اعتراف, نویسنده : dnyet بازدید : 21
دیشب نامزدی مجتبی پسر خالم بود
بعد از ۱۰سال عروسی داشتیم
عروسی ک نه جشن ولی خب جشن ادامش عروسیه دیگه
فردا هم ک تولد غزله
بهش قول دادم ک با هم باشیم ولی نمیتونم ب قولم عمل کنم اینو خوب میدونم
چقد حس بدیه ک بعد ۸ سال هنوزم نمیتونم ب قولایی ک ب غزل میدم عمل کنم...
خاطرات قدیمی...برچسب : تولدمهتولدم,مبارک, نویسنده : dnyet بازدید : 33
نمیتونم اون لبخند مردونه با اون چال قشنگشو ندید بگیرم
نمیتونم بگم نمیخوامش
نمیتونم بهش فک نکنم و باهاش رویا نسازم
نمیتونم.....
دکس داشتن واژه مسخره ایه واسه حسی ک بهش دارم
کاش مال من میشد
غزل میگه من الان تو مرکز توجهشم
بعد میگه ممکنه اونم عاشق باشه
حقیقتو نشونم میده و میخواد از رویا بکشدم بیرون
خوب نیستم بدجور دلم صداشو میخواد
حتی بازم اگه ۱۷مین باشه
کاش مال من بودی لعنتی
خاطرات قدیمی...برچسب : میخوامش, نویسنده : dnyet بازدید : 15
همه پست های قبلی رو پاک کردم
کار سختی بود اما خب من انجامش دادم
میخوام یه قالب جدید بذارم
کسی بلده چجوری ک کمکم کنه؟
میخوام زندگیمو از نو بسازم
میخوام فقط و فقط به خودم تکیه کنم
سخته ولی میتونم
کسی هست بتونه کمکم کنه واسه قالب؟
تو نظرات منتظرتونم
خاطرات قدیمی...برچسب : نویسنده : dnyet بازدید : 20